- سایه گاه
- جایی که سایه دارد
معنی سایه گاه - جستجوی لغت در جدول جو
- سایه گاه
- جایی که سایه دارد، سایبان، جای سایه، جای سایه دار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جای پا قدم، جانب پای طرف پای مقابل سرگاه، درگاه کفش کن مقدم البیت صف نعال مقابل پیشگاه، پیشگاه تخت مسند، پایاب، پایه اساس، جایگاه مقام منصب مکانت رتبه حد درجه، جای محل، آخور ستورگاه پاگاه طویله اصطبل، مزد حق القدم. -11 اصل و نسب. یا اهل پایگاه. اهل مرتبه. یا پایگاه هوایی. محل و جای برای فرود آمدن هواپیما (مخصوصا هواپیماهای نظامی)
کنار دریا ساحل
مانند سایه، شبه مانند: کسانی که سایه وار زندگی می کنند
آنکه غش کند پری زده مصروع سایه دار
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
پشت و پناه
قبله، مسجد
جای سجده کردن، محل عبادت، مسجد
سایه مانند مانند سایه، همچون سایه
جای تکیه دادن، پشتی، کنایه از پشت وپناه
آنکه یا آنچه سایه بر آن افتاده باشد، کنایه از جن زده، کسی که آسیب دیو و پری بر او رسیده باشد، برای مثال بس که زمین شد ز علم سایه دار / ماند چو سایه زدگان بی قرار (امیرخسرو- مجمع الفرس - سایه زده)
چادر یا چیز دیگر که برای جلوگیری از آفتاب برپا کنند، هر چیز که سایه بیندازد و مانع آفتاب باشد، چتر، پرده، سایه گاه
آنچه دارای سایه باشد، هر چیزی که سایه بیندازد، سایه ور، سایه افکن، برای مثال صولتت باد سایه دار ظفر / دولتت باد دایگان ملوک (خاقانی - ۴۷۲)
جایی که در ساعت های معیّن کوس و کرنا می زنند، نقاره خانه
نقاره خانه: (شاه بنظاره آن کاسه گاه گر مترک راند فرس را براه) (امیر خسرو)
جای تکیه دادن، پشتی، پشت و پناه، آن چه وزن جسمی را تحمل کند (فیزیک)
ناگهان، بی وقت
Abutment
Shaded, Shady
затененный , тенистый
Stütze
schattiert, schattig
затемнений , тіньовий
przyczółek
zacieniony
有阴影的 , 阴凉的
sombreado, sombrio
appoggio